فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 14 سال و 29 روز سن داره
محمد کوچولومحمد کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

♥قصه های فاطمه ناناز و داداش محمد♥

دختر یعنی....

دختـــــــــــــر یعنی یه دنیا احساس دختــــــــــــــــر یعنی گرما بخش خونه دختــــــــــــــــــــر یعنی بابایی دختــــــــــــــــــــــــــر یعنی گلی خوشبو توی دستات دختـــــــــــــــــــــــــــــــر یعنی محبت. ، عشق ، چشمای زلا ل و نگاه هایی که عمق وجودت رو می خونه چه غم داشته باشی و چه شادی دختــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر یعنی همدم دختـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر یعنی ف اط مه یعنی دخترم که عشق بی پایان من و باباشه بن بن بن خریدن برای دخملی و کار کردن باهاش به روایت تصویر ...
29 شهريور 1393

بابایی داره میره حج

امسال موسم حج خونه ی ما حال و هوای دیگه ای داره. آخه همسری داره میره حج واجب هووووووورا خدایا شکرت. ما که حسابی خوشحالیم  دیروز با فاطمه و باباییش عصری رفتیم بازار و برای عزیز دردونه لباس و کفش خریدیم که هم برای مراسم حج باشه و هم بتونه توی مهد استفاده کنه آخه فکر کردیم که دیگه فرصت این کارا رو نداشته باشیم.  وقتی به بازار رسیدی فاطمه هم با خوشحالی گفت:  ـ من می خوام بلام دامن صولتی و کفش صولتی و لباس صولتی بخلید تا مثه پلنسسا بسم باسه بابا یی و مامانی    ما هم طبق دستور پرنسس چیزایی که خواسته بود رو همه صورتی خریدیم به جز یه دونه از اون لباسا.  ...
21 شهريور 1393

نقاش کوچولوی مامان

امروز می خوام از نقاش کوچولوی مامان بنویسم.  مامان فاطمه خانم یعنی بنده امروز در یک تصمیم آنی تصمیم گرفتم با دختری حسابی همه جا رو کثیف کنیم  این بود که رنگای انگشتی مدفون شده در کمد را در آوردیم و رفتیم سراغ کاشی های بیچاره آشپزخونه و دختری رو سورپرایز کردیم اساسی. وقتی فهمید اجازه ی چه کاری داره یه بوس گنده چسپوند رو لپام و منم پیشبندش رو بستم و گفتم حالا هر چی دوست داری بکش عزیزم. حالا ادامه ی ماجرا به روایت تصویر   عزیییییزم چه ذوقی کرده از نقاشیش قربون اون دقتت عسلم اینم از پایان کار که داشت خودش رو وارسی می کرد...
20 شهريور 1393

وقتی که مامانی مجبور میشه سیاست به خرج بده این میشه

  سلام دختر گلم فرشته ی کوچولوی من. ببخشید که این روزها کمتر به ثبت خاطراتت می پردازم  آخه هم یه کم بی حوصله شده ام و هم نیاز بیشتری به استراحت دارم. البته شیرین زبونی هات که دل منو برده و یه جنگ و دعوای  حسابی هم هر روز بین متنو تو بر سر نشستن خانم کوچولو پای بازی آنلاین اون هم زیادی و مخالفت وزیر داخلی خانه یعنی بنده برقراره. من می گم دخترم عزیزم کوچولوی قشنگم دیگه بازی کامپیوتر بسه باید بلند شی عزیزم. تو می گی _ مامان جووووووونم فقط چال(چهار) دیقه باسه ؟ _ نمی شه گلم. چشمات داغون میشه   _ مامانی من خلی دوست دالم .چال دیقه ی دیگه بازی می کنم باسه باسه منم که دلم غش و ...
13 شهريور 1393

تولد فراموش شده و همراه اول!!!!!

یه چیز خیلی جالب منو کلی خندوند   یکم شهریور روز تولدم بوده که همه از جمله خودم فراموش کرده بودیم تولدمه. باور بفرمایید خودم هم فراموشش کرده بودم. همه یادشون نبود به جز همراه اول که دقیقا دو روز بعدش پیام تبریک فرستاد با هدیه ی 24 ساعت مکالمه رایگان درون شبکه  همراه اول همراه خوب لحظه های شما( آهنگ تبلیغ همراه اول)       این هم عکسی از دخملی که داغه داغه . حموم که کرد این لباس رو پوشید و گفت: ـ مامانی من مثه پلنسسا ( پرنسس ها) شدم ازم عکس بگیل باشه مامانی قربون اون قد و بالات عزیزم. ماشالله برا خودت خانمی شدی. خدا کنه همه ی بچه ها سالم باشند تو هم هم...
6 شهريور 1393

تولد حضرت معصومه و روز دختر

سلام دختر گلم امروز که روز تو و همه ی دخترای گله. گفتم بیام یه جشن کوچولو اینجا برات و همه ی دختر کوچولوهای نی نی وبلاگی بگیرم   روزت مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک عزیزم. ان شالله صد سال زنده باشی گلم. امروز تولد بابایی هم هست. این خیلی خاص و شیرینه. یعنی روز کل خونواده من. خدایا شکرت     عزیزم این هم از کادوی این روزت. برات کفش خوشگل گرفتم اما فرصت نشده عکسش رو بذارم امروز یه روز خاصه چون به نام پاک ترین فرشته ی الهی ثبت شده. امروز روز زیباترین فرشته های زمینیست که خدا یه دونه اش را توی دامن من انداخته. خدایا هزار بار شکرت ...
5 شهريور 1393

بازی کنار دریا

خب این هم از یک روز گرم شهریور که دخملی نازم ماشالله حسابی توی آب دریا بازی کرد و خوش گذروند. بعدش نوبت قلعه شنی شد که خواستی برات درستش کنم  اما من نتونستم و خوب نشد     آخرش هم فاطمه ی شیرینم زد به آب و حسابی شور و خیس شد.   ان شالله که همه ی بچه ها و فرشته کوچولوها همیشه در شادی و خنده و بازی باشند و هیچ جای دنیا اشکی به روی گونه ی بچه ای از ظلم و سختی نچکه. تو هم دخملی نازم همیشه شاد باشی عزیزم. نفسم. عشقم. همه ی وجودم   ...
4 شهريور 1393
1